همون روزی که اون خبر رو شنیدم، همسر خبر فوت حاجی ادی رو داد
خیلی ناراحت شدم
و خیلی گریه کردم، گاهی فکر میکردم ناراحتیم بخاطر مادر نشدنه یا بخاطر از دست دادن یه مادربزرگ فوق العاده...
به پهنای صورت اشک میریختم و زن داداشم با شوخی میگفت فرزانه داغداره نمیتونیم براش تولد بگیریم.
خدا رحمتش کنه...
ادم خوب و باعزتی بود .
حرفای فرزانه ای...برچسب : نویسنده : 1harfayefarzaneiie بازدید : 118