سلام
بنویسم از ۱۴ نوامبر یا نه...
از ۱۳هم....
از روزی که اصلااا منتظرش نبودم...
بنویسم یادگاری بمونه یا نه...
فقط بگم حدود ساعت ۲ تا ۳ عصر همسری اومد موبایل بهم بده که گفتم باشه منم باهات بیام خونه...
لبتاب زدم زیر بغل و اومدم خونه.
یه سری علایم دیدم که ترسناک بود اولش برام، بعد گفتم حتما عادیه...
اما ساعت یک شب ۱۴هم رفتیم چکاپ و هیچی هم نبردم با خودم
و ساعت ۱۳:۰۲ ظهر یچی گذاشتند روم...
سخت بود؟ زیاد... ولی فک میکردم عادیه حرفای فرزانه ای...
برچسب : نویسنده : 1harfayefarzaneiie بازدید : 36