سلام
امروز خیلی دلم گرفته بود...
خیلی زیاد...
ازون مدلا ک اضافه ش از چشام میچکید... نمیدونم... خسته م ... ابن شرایط تنهایی خیلی روم تاثیر میذاره.. خیلی اذیتم میکنه... همش میگم کاش یکی بود...
تنهام... و تنهایی فشار میاره... یه دوست... رفیق.. خانواده...
هروقت میریم پیاده روی و با خرید و رئ میشیم از جای فرست باس، میگم کاش خونه خواهرم یا برادرت اینجا بود، یا یه رفیق صمیمی...
زنگ میزذم میگفتم سلام در رو باز کن... یه چای بخوریم و بریم...
اما.... حیف نیست...
چی میشد آخه اگر میبود؟
خدایاااا من خیلییی زیااادد نیاز دارم به داشتن یه ادم امن و ضمیمی.. یه ادم خانواده ای...
خدایااااا؟ میشه لطفاااا.. میشهههه؟
حرفای فرزانه ای...برچسب : نویسنده : 1harfayefarzaneiie بازدید : 38